تصاویری از اوقات فراغت و زندگی روزمره در جبهه های جنگ ایران و عراق در سال های آغازین جنگ.
برگرفته از کتاب «فرهنگ جبهه» منتشر شده در شهریور ۱۳۶۲ توسط ستاد تبلیغات جنگ. ارسال شده توسط عماد رحمانیان.
-
- اعزام به جبهه
-
- اعزام به جبهه
-
- سنگر مهمان
-
- لحظات فراغت در جبهه
-
- لحظات فراغت در جبهه
-
- لحظات فراغت در جبهه
-
- یادبودی برای یک سرباز از دست رفته
-
- لحظات فراغت در جبهه
-
- لحظات فراغت در جبهه
-
- لحظات فراغت در جبهه
-
- لحظات فراغت در جبهه
-
- آشپزخانه
-
- آشپزخانه
-
- قرآن خوانی
-
- نماز خارج از سنگر
-
- در خاکریزها
-
- آشپزی در جبهه
-
- حمل قالب یخ به نگهبانی
-
- حمل سوخت
-
- نانوایی در جبهه
-
- سهمیه ی خربزه و هندوانه
-
- نهار دسته جمعی
-
- آشپزی در جبهه
-
- سهمیه ی خربزه
-
- سلمانی
-
- سلمانی
-
- اصلاح سر در ایست بازرسی
-
- لحظات فراغت در جبهه
-
- حمام صلواتی
-
- حمام صلواتی
-
- کفاشی صلواتی
-
- خیاطی صلواتی
-
- خواب بعد از ظهر
-
- مطالعه
-
- خواب بعد از ظهر یک دانش آموز بسیجی داوطلب – Siesta of a volunteer child soldier
-
- خواب بعد از ظهر
-
- ورزش
-
- ورزش
-
- خواندن مجلات
-
- کشتی گیری در چادر
-
- عکس یادگاری
✤ Also available in: English
سلام ، مجدد احسنت .
فضا کاملا واقعی است.ولی افسوس و صد افسوس که جنگ قدرت امروز پدر مستضعفین رو درآورده.امکان اینکه جوانان اون فضای خاص رو درک کنند خیلی ضعیفه.
سلام.آفرین خوب کاری را شروع کردید فقط لطفا بفرمایید چطور می شود از این عکسها برای جاهای دیگر استفاده کرد؟آیا امکانش هست؟
من در جوانی نزدیک به سه سال در جزیره خارک و جبهه های غرب و جنوب کشور سربازی کردم. آن روزها هم مذهبی نبودم، اما این روزها دیگر آتئسیت شده ام. با این حال میخواهم بگویم که کسانی که هرگز در جبهه نبوده اند نمیتوانند حال و هوای آن را حس کنند. جبهه روح خاص خود را داشت. شاید صداقت و شرافت انسانی حاکم بر روح وروان بچه های جبهه بود که به آن روحی «ملکوتی» میبخشید. یاد رفقایی که شهید شدند به خیر. خون آنها بود که ایران را نجات داد.
درود بر شما
من انسان ترسویی هستم.
واقعا حق با شماست.
خون آنها بود که ایران را نجات داد
در تمام نبردها واحد های پشتیبانی نقش به سزایی در رسانیدن مداوم و پیوسته تدارکات به نیروهای خط مقدم داشته اند.
در جنگ مرو در دهه ۱۸۵۰ میان ایران و ترکمانانی که به پشتیبانی و تحریک خان خیوه(خوارزم کهن)د و امیر بخارا همواره به مازندران و خراسان و سمنان یورش برده و به غارت می پرداختند دولت ایران قشونی به استعداد شصت هزار نفر با پیاده نظام و سواره نظام و توپخانه گسیل داشت ولی با این وجود به دلیل عدم رسانیدن تدارکات این آرتش که باید همچون دوران نادری فتح می نمود به دلیل بی آبی و نبود مواد غذایی و علوفه از ترکمانان یاغی شکست خورد و شهر باستانی و ایرانی مرو از دست رفت.
همه ما مدیون جانبازی های فرد فرد دلاوران هشت سال دفاع مقدس می باشیم
این جنگی نابرابر بود که پس ار دویست سال دیگر خاکی از میهن جدا نگردید.
ولی جناب مهاجر
هیچ نیرویی با بالاترین روحیه نمی تواند ۲۴ ساعته و بدون پشتیبانی و تدارکات و استراحت و تجدید قوا بجنگد.
خود دانید
می خواهید شهرفرنگ را فیلتر نمایید و یا خیر به خودتان مربوط می شود.
ولی حقیقت عیان غیر قابل انکار است.
تو و ُملک و جاه سکندری من و رسم و راه قلندری
اگر آن خوش است تو درخوری وگر این بد است مرا سزا
عکس ها فضای بی رمقی را نشون میده ولی در جبهه اینطور نبوده
سیاه نمایی نکنید
ضمنا بفرمایید دفاع مقدس نه جبهه
منظورتان را از «بی رمق» متوجه نشدم. معنای بدی هم در کلمه ی «جبهه» ندیدم و نمی بینم. بر من روشن نیست جبهه ای که شما به یاد می آورید چگونه جایی بوده است اما جبهه ای که من به چشم خود دیده ام کم و بیش شبیه به همین تصاویر بود.
به نظر می رسد شما توضیحات بالای تصاویر را نخوانده اید. عکس ها از کتابی است به نام «فرهنگ جبهه» که توسط ستاد تبلیغات جنگ در زمان جنگ در شهریور ماه ۱۳۶۲ منتشر شده است.* بنا بر این یا آنچه زمانی تبلیغات شمرده می شده امروزه به نظر شما سیاه نمایی است و یا این که از نظر شما کار ستاد تبلیغات جنگ در همان زمان هم سیاه نمایی بوده است.
در اینجا بیش از این وارد این بحث نمی شوم که چرا کاربرد اصطلاح سیاه نمایی بی مورد است. فقط همین را بگویم که در این سایت مجاز به استفاده از کنایه های تهدیدآمیز و لحن تحکم آمیز در مورد این که چه باید بگوییم و چه نباید بگوییم نیستید. اگر نظری دارید خوشحال می شویم که بشنویم اما لطفا پیش از ابراز نظر بعدی صفحه ی آداب استفاده از شهرفرنگ را بخوانید.
* روی جلد و شناسنامه ی کتاب:
هر فردی که کاری ارایه میکند ممکن است اشکالی هم در آن دیده شود.اما کسی که هنری از خود ندارد مالا از هر عیبی مبراست.
خیلی جالب و زیبا بود . کیفیت عکسها هم عالی بود